ای با رخت انوار مه و خور همه هیچ
با لعل تو سلسبیل و کوثر همه هیچ
بودم همه بین، چو تیزبین شد چشمم
دیدم که همه تویی و دیگر همه هیچ
< رباعی شمارهٔ ۱۸۲
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ >