هر در که ز بحر اشکم افتد به کنار
در رشتهٔ جان خود کشم گوهروار
گیرم به کفش چو سبحه در فرقت یار
یعنی که نمیزنم نفس جز بشمار
< رباعی شمارهٔ ۳۲۴
رباعی شمارهٔ ۳۲۲ >