بی پا و سران دشت خون آشامی
مردند ز حسرت و غم ناکامی
محنت زدگان وادی شوق ترا
هجران کشد و اجل کشد بدنامی
< رباعی شمارهٔ ۶۷۶
رباعی شمارهٔ ۶۷۴ >