Logo




 

غزل شمارهٔ ۱۵۱

ای لبت زنده کرده نام مسیح

به روان بخشی کلام فصیح

چهره‌ای داری از شراب صبوح

همچو خورشید نیم‌روز صبیح

هرچه می‌خواهی از جفا میکن

که صبیحی و نیست از تو قبیح

از شکر خوش‌ترست و شیرین‌تر

سخن تلخ از آن لبان ملیح

دیشبت به رکنابه بود مدار

کرده‌ای امشب آن کنابه صریح

از تو مائیم خسته و بیمار

دگران جمله سالمند و صحیح

آن صنم می‌زند خدنگ جفا

محتشم دست و پا چو صید ذبیح