Logo




 

غزل شمارهٔ ۳۵۲

روزی که گشت بر همهٔ عالم نماز فرض

شد ناز بر تو واجب و بر ما نیاز فرض

تا در وجود آمدی ای کعبهٔ مراد

شد سجدهٔ تو بر همه کس چون نماز فرض

نتوان به هیچ وجه شمرد از بتان تو را

باشد میان باطل و حق امتیاز فرض

بنگر به عشق و بوالعجبی‌های او کزو

محمود را شده است سجود ایاز فرض

بختم عجب اگر ننوازد که گشته است

قتلم به جرم عشق به آن دلنواز فرض

آمیزشی به درد کشانم نصیب باد

کز تقوی و ورع شو دم احتراز فرض

زان مرغ غمزه بیم دل محتشم نخاست

گنجشک را بود حذر از شاهباز فرض