از دست غم تو، ای بت حور لقا
نه پای ز سر دانم و نه، سر از پا
گفتم دل و دین ببازم، از غم برهم
این هر دو بباختیم و غم ماند به جا
< رباعی شمارهٔ ۳
رباعی شمارهٔ ۱ >