گفتم که کنم تحفهات ای لاله عذار
جان را، چو شوم ز وصل تو برخوردار
گفتا که بهائی، این فضولی بگذار
جان خود ز من است، غیر جان تحفه بیار
< رباعی شمارهٔ ۴۴
رباعی شمارهٔ ۴۲ >