تا گل از شرم رویت آب شود
یک زمان برفگن ز چهره نقاب
مثل خود در جهان کجا بینی
که در آیینه بنگری و در آب
آرزو میکند مرا با تو
گوشه خلوت و شراب و کباب
هر که دعوی کند ز خوبان صبر
نشنود کل مدع کذاب
< گزیدهٔ غزل ۶۱
گزیدهٔ غزل ۵۹ >