کی درد ناکتر بود از حسرت فراق
جلاد گر به گاه قصاصی استخوان برد
برعقل خویش تکیه مکن پیش عشق از آنک
دزدی است کو نخست سرپاسبان برد
< گزیدهٔ غزل ۲۲۰
گزیدهٔ غزل ۲۱۸ >