Logo




 

گزیدهٔ غزل ۲۸۵

آنانکه عاشقان ترا طعنه می‌زنند

معذور دارشان که رخت را ندیده‌اند

دست ازتو می‌نشویم و از غم تمام خلق

دست از من شکستهٔ بی‌تاب شسته اند