Logo




 

گزیدهٔ غزل ۴۲۳

ابری خوشست و وقت خوش است و هوای خوش

ساقی مست داده به مستان صلای خوش

باران خوش رسید و حریفان عیش را

گشت آشنای جان و زهی آشنای خوش

بی روی خوب دل نبود خوش به هیچ جا

گل گرچه خو برو بود و باغ جای خوش

عشق بتان اگر چه بلایی است جان‌گداز

خسرو به جان و دیده خرید این بلای خوش