بتم ناگه آمد به پیش و ز دستم
فرو ریخت همه گل که برچیده بودم
بدیدم رخش را و دیوانه گشتم
من این روز را پیش ازین دیده بودم
بخندید بر حال من خلق عالم
که داند که من بر که خندیده بودم ؟
< گزیدهٔ غزل ۴۶۵
گزیدهٔ غزل ۴۶۳ >