Logo




 

گزیدهٔ غزل ۴۶۴

بتم ناگه آمد به پیش و ز دستم

فرو ریخت همه گل که برچیده بودم

بدیدم رخش را و دیوانه گشتم

من این روز را پیش ازین دیده بودم

بخندید بر حال من خلق عالم

که داند که من بر که خندیده بودم ؟