Logo




 

گزیدهٔ غزل ۴۸۴

یکزمان پیش من ای جان و جهانم بنشین

تا بدان خوشدلی از جان وجهان برخیزم

گفتیم یاز من و یاز سر جان برخیز

از تو نتوانم ولیک از سر جان برخیزم

از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری

بانگ یایت شنوم نعره زنان برخیزم