Logo




 

گزیدهٔ غزل ۵۰۵

گر خود سخن ززهره و از ما بشنوم

نبود چنان کزان بت دلخواه بشنوم

بیخوابیم بکشت و ه از من که هرشبی

بنشینم و فسانهٔ آن ماه بشنوم

آواز ارغنون ندهد ذوقم آنچنان

کاوازپای اسب و تو ناگاه بشنوم

دل پاره‌های خون فگند همچو برگ گل

چون بوی تو زباد سحرگاه بشنوم

خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند

از عاشقان چو پردر تو آه بشنوم