چه خوش باشد ترا از خواب مستی
ز زخم بوسهها بیدار کردن
به جرم عشق گر خونم بریزند
نخواهم هرگز استغفار کردن
به شمشیری نگردم منکر از عشق
ز تو کشتن ز من اقرار کردن
< گزیدهٔ غزل ۵۴۴
گزیدهٔ غزل ۵۴۲ >