خنده را سوختن جان من آموختهای
غمزه را غارت ایمان من آموختهای ؟
جان به بازی ببری از من و بازم ندهی
این چه بازی است که برجان من آموختهای؟
< گزیدهٔ غزل ۶۰۰
گزیدهٔ غزل ۵۹۸ >