Logo




 

گزیدهٔ غزل ۶۰۳

آتش اندر آب هرگز دیده‌ای

عنبر اندر تاب هرگز دیده‌ای ؟

چون دهان و لعل شور انگیز او

پسته و عناب هرگز دیده‌ای ؟

شد نقاب عارضش زلف سیاه

شام پر مهتاب هرگز دیده‌ای ؟

در صدف چون رشته دندان او

لولوی خوشاب هرگز دیده‌ای ؟

نرگسش درطاق ابرو خفته مست

مست در محراب هرگز دیده‌ای ؟

در غمش خسرو چو چشم خون فشان

چشمهٔ خوناب هرگز دیده‌ای ؟