Logo




 

شبانه

میانِ خورشیدهای همیشه

زیباییِ تو

لنگری‌ست ــ

خورشیدی که

از سپیده‌دمِ همه ستارگان

بی‌نیازم می‌کند.

نگاهت

شکستِ ستمگری‌ست ــ

نگاهی که عریانیِ روحِ مرا

از مِهر

جامه‌یی کرد

بدانسان که کنونم

شبِ بی‌روزنِ هرگز

چنان نماید که کنایتی طنزآلود بوده است.

و چشمانت با من گفتند

که فردا

روزِ دیگری‌ست ــ

آنک چشمانی که خمیرْمایه‌ی مِهر است!

وینک مِهرِ تو:

نبردْافزاری

تا با تقدیرِ خویش پنجه در پنجه کنم.

آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم.

به جز عزیمتِ نا به هنگامم گزیری نبود

چنین انگاشته بودم.

آیدا فسخِ عزیمتِ جاودانه بود.

میانِ آفتاب‌های همیشه

زیباییِ تو

لنگری‌ست ــ

نگاهت

شکستِ ستم‌گری‌ست ــ

و چشمانت با من گفتند

که فردا

روزِ دیگری‌ست.

شهریور ۱۳۴۱

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

 
  1. مهدی اسدی(mehdi-asadi) نوشته : June 27 2014

    درودفراوان. خيلى از شعرها را درك نميكنم..اما فوق العاده است. سايت. البته برنامه ى آقاى شهبازى عالى است قشنگ اشعار را برايمان ميشكافد. سپاس