نگران،
آن دو چشمان است،
دورسوی آن دو سهیل که بر سیبستانِ حیاتِ من مینگرد
تا از سبزینهی نارسِ خویش
سُرخ برآید.
سختگیر و آسانمهر
در فراز کن که سهیل میزند!
□
سهیلانِ مناند
ستارگانِ هماره بیدارم،
و دروازههای افق
بر نگرانیشان گشوده است.
بیمارستان مهرداد
13 بهمن ۱۳۷۵
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
< با تخلصِ خونينِ بامد...
شرقاشرقِ شادیانه...... >