Logo




 

نه به سنگ

در جوی زمان ، در خواب تماشای تو می رویم.

سیمای روان ، با شبنم افشان تو می شویم.

پرهایم ؟ پرپر شده ام. چشم نویدم ، به نگاهی تر شده ام.این سو نه ، آن سویم.

و در آن سوی نگاه ، چیزی را می بینم، چیزی را می جویم.

سنگی میشکنم، رازی با نقش تو می گویم.

برگ افتاد ، نوشم باد: من زنده به اندوهم. ابری رفت، من کوهم: می پایم. من بادم: می پویم.

در دشت دگر ، گل افسوسی چو بروید، می آیم، می بویم.

< نیایش

        

نا >