Logo




 

غزل شماره ۸۸

گل رنگ نگار ما ندارد

بوی خوش یار ما ندارد

زیباست چمن ولی صفائی

بی لاله عذار ما ندارد

در در صدف نگوئی این بحر

چون دُر کنار ما ندارد

نغز است ربیع و لیک آنی

چون تازه بهار ما ندارد

گل سر بکمند او نهاده

او میل شکار ما ندارد

عمری است که از برش پیامی

پیکی بدیار ما ندارد

اسرار ز دست شد دل و یار

فکر دل زار ما ندارد