گل رنگ نگار ما ندارد
بوی خوش یار ما ندارد
زیباست چمن ولی صفائی
بی لاله عذار ما ندارد
در در صدف نگوئی این بحر
چون دُر کنار ما ندارد
نغز است ربیع و لیک آنی
چون تازه بهار ما ندارد
گل سر بکمند او نهاده
او میل شکار ما ندارد
عمری است که از برش پیامی
پیکی بدیار ما ندارد
اسرار ز دست شد دل و یار
فکر دل زار ما ندارد
< غزل شماره ۸۹
غزل شماره ۸۷ >