در چشم آمد خیال آن در خوشاب
آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب
پنهان گفتم براز در گوش دو چشم
مهمان عزیز است بیفزای شراب
< رباعی شمارهٔ ۱۰۰
رباعی شمارهٔ ۹۸ >