آمد بر من چو در کفم زر پنداشت
چون دید که زر نیست وفا را بگذاشت
از حلقهٔ گوش او چنین پندارم
کانجا که زر است گوش میباید داشت
< رباعی شمارهٔ ۱۱۷
رباعی شمارهٔ ۱۱۵ >