آن شاه که خاک پای او تاج سر است
گفتم که فراق تو ز مرگم بتر است
اینک رخ زرد من گوا گفت برو
رخ را چه گلست کار او همچو زر است
< رباعی شمارهٔ ۱۳۷
رباعی شمارهٔ ۱۳۵ >