دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست
جام از ساقی ربود و انداخت شکست
شوریده برون جست نه هشیار و نه مست
آوازه درافتاد که دیوانه شده است
< رباعی شمارهٔ ۳۳۱
رباعی شمارهٔ ۳۲۹ >