گر باد بر آن زلف پریشان زندت
مه طال بقا از بن دندان زندت
ای ناصح من ز خود برآئی و ز نصح
گر زانچه دلم چشیده بر جان زندت
< رباعی شمارهٔ ۳۷۲
رباعی شمارهٔ ۳۷۰ >