گفتا بجهم همچو کبوتر ز کفت
گفت ار بجهی کند غمم مستخفت
گفتم که شدم خوار و زبون و تلفت
گفت از تلف منست عزو شرفت
< رباعی شمارهٔ ۳۸۶
رباعی شمارهٔ ۳۸۴ >