معشوق شرابخوار و بیسامانست
خونخواره و شوخ و شنگ و نافرمانست
کفر سر جعد آن صنم ایمانست
دیریست که درد عشق بیدرمانست
< رباعی شمارهٔ ۴۱۶
رباعی شمارهٔ ۴۱۴ >