چون صبح ولای حق دمیدن گیرد
جان در تن زندگان پریدن گیرد
حایی برسد مرد که در هر نفسی
بیزحمت چشم دوست دیدن گیرد
< رباعی شمارهٔ ۶۴۳
رباعی شمارهٔ ۶۴۱ >