زلف تو به حسن ذوفنونها برزد
در مالش عنبر آستینها برزد
مشگش گفتم از این سخن تاب آورد
درهم شد و خویشتن زمینها برزد
< رباعی شمارهٔ ۷۲۷
رباعی شمارهٔ ۷۲۵ >