من بندهٔ یاری که ملالش نبود
کانرا که ملالست وصالش نبود
گوئیکه خیالست و ترا نیست وصال
تا تیره بود آب خیالش نبود
< رباعی شمارهٔ ۸۲۸
رباعی شمارهٔ ۸۲۶ >