هر چند دلم رضا او میجوید
او از سر شمشیر سخن میگوید
خون از سر انگشت فرو میچکدش
او دست به خون من چرا میشوید
< رباعی شمارهٔ ۸۴۱
رباعی شمارهٔ ۸۳۹ >