هل تا برود سرش به دیوار آید
سر بشکند و جامه به خون آلاید
آید بر من سوزن و انگشت گزان
کان گفته سخنهای منش یاد آید
< رباعی شمارهٔ ۸۵۷
رباعی شمارهٔ ۸۵۵ >