اندیشهٔ دهرت ز چه بگداخت جگر
طبع تو مزاج دهر نشناخت مگر
پندار که نطفهای نینداخت پدر
انگار که گلخنی نپرداخت قدر
< رباعی شمارهٔ ۸۷۲
رباعی شمارهٔ ۸۷۰ >