ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار
گر دیده وری ز هر سه بندی زنار
در توبهٔ نیستی شو و باک مدار
کاین فقر منزه است ز یار و اغیار
< رباعی شمارهٔ ۸۷۸
رباعی شمارهٔ ۸۷۶ >