گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار
شمعست و شراب و شاهدان چو نگار
آنجا که تو نیستی از اینهام چه سود؟
و آنجا که تو هستی خود از اینها بچه کار؟
< رباعی شمارهٔ ۹۱۴
رباعی شمارهٔ ۹۱۲ >