هر دم دل خستهام برنجاند یار
یا سنگدلست یا نمیداند یار
از دیده به خون نبشتهام قصهٔ خویش
میبیند و هیچ بر نمیخواند یار
< رباعی شمارهٔ ۹۲۵
رباعی شمارهٔ ۹۲۳ >