آمد دی دیوانه و شبهای دراز
مائیم و شب تیره و سودای دراز
ما را سر خواب نیست دل یاوه شده است
آنرا که دلیست تا کند پای دراز
< رباعی شمارهٔ ۹۲۹
رباعی شمارهٔ ۹۲۷ >