باغی که من از بهار او بشکفتم
بشکفت و نمود هرچه من میگفتم
با ساغر اقبال چو کرد او جفتم
سرمست شدم سر بنهادم خفتم
< رباعی شمارهٔ ۱۱۷۲...
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۰... >