آمد بر من دوش مه یغمائی
گفتم که برو امشب اینجا نائی
میرفت و همی گفت زهی سودائی
دولت بدر آمده است و در نگشائی
< رباعی شمارهٔ ۱۶۵۴...
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۲... >