ای چون علم بلند در صحرائی
وی چون شکر شگرف در حلوائی
زان میترسم که بدرگ و بدرائی
در مغز تو افکند دگر سودائی
< رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷...
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۵... >