جان در ره ما بباز اگر مرد دلی
ورنی سر خویش گیر کز ما بحلی
این ملک کسی نیافت از تنگ دلی
حق میطلبی و مانده در آب و گلی
< رباعی شمارهٔ ۱۸۲۶...
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۴... >