جانم دارد ز عشق جانافزائی
از سوداها لطیفتر سودائی
وز شهر تنم چو لولیان آواره است
هر روز به منزلی و هر شب جائی
< رباعی شمارهٔ ۱۸۲۹...
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۷... >