Logo




 

بخش ۴۸ - نشستن دیو بر مقام سلیمان علیه‌السلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیه‌السلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن

ورچه عقلت هست با عقل دگر

یار باش و مشورت کن ای پدر

با دو عقل از بس بلاها وارهی

پای خود بر اوج گردون ها نهی

دیو گر خود را سلیمان نام کرد

ملک برد و مملکت را رام کرد

صورت کار سلیمان دیده بود

صورت اندر سر دیوی می‌نمود

خلق گفتند این سلیمان بی‌صفاست

از سلیمان تا سلیمان فرق هاست

او چو بیداری ست این هم‌چون وسن

همچنانکه آن حسن با این حسن

دیو می‌گفتی که حق بر شکل من

صورتی کرده ست خوش بر اهرمن

دیو را حق صورت من داده است

تا نیندازد شما را او به شست

گر پدید آید به دعوی زینهار

صورت او را مدارید اعتبار

دیوشان از مکر این می‌گفت لیک

می‌نمود این عکس در دل های نیک

نیست بازی با ممیز خاصه او

که بود تمییز و عقلش غیب‌گو

هیچ سحر و هیچ تلبیس و دغل

می‌نبندد پرده بر اهل دول

پس همی گفتند با خود در جواب

بازگونه می‌روی ای کژ خطاب

بازگونه رفت خواهی همچنین

سوی دوزخ اسفل اندر سافلین

او اگر معزول گشته ست و فقیر

هست در پیشانیش بدر منیر

تو اگر انگشتری را برده‌ای

دوزخی چون زمهریر افسرده‌ای

ما به بوش و عارض و طاق و طرنب

سر کجا که خود همی ننهیم سنب

ور به غفلت ما نهیم او را جبین

پنجه یی مانع برآید از زمین

که منه آن سر مر این سرزیر را

هین مکن سجده مر این ادبار را

کردمی من شرح این بس جان‌فزا

گر نبودی غیرت و رشک خدا

هم قناعت کن تو بپذیر این قدر

تا بگویم شرح این وقتی دگر

نام خود کرده سلیمان نبی

روی‌پوشی می‌کند بر هر صبی

در گذر از صورت و از نام خیز

از لقب وز نام در معنی گریز

پس بپرس از حد او وز فعل او

در میان حد و فعل او را بجو