Logo




 

بخش ۴۰ - صفت آن عجوز

چونک مجلس بی چنین پَیْغاره نیست

از حدیث پست نازل چاره نیست

واسِتان هین این سخن را از گرو

سوی افسانهٔ عجوزه باز رو

چون مسن گشت و درین ره نیست مرد

تو بنه نامش عجوز سال‌خَورد

نه مرورا رأس مال و پایه‌ای

نه پذیرای قبول مایه‌ای

نه دهنده نی پذیرندهٔ خوشی

نه درو معنی و نه معنی‌کَشی

نه زبان نه گوش نه عقل و بصر

نه هُش و نه بیهُشی و نه فِکَر

نه نیاز و نه جمالی بهر ناز

تو بتویش گَنده مانند پیاز

نه رهی ببریده او نه پای راه

نه تَبِش آن قَحْبه را نه سوز و آه