سگ ار چه بیفغان و شر نباشد
سگ ما چون سگ دیگر نباشد
شنو از مصطفی کو گفت دیوم
مسلمان شد دگر کافر نباشد
سگ اصحاب کهف و نفس پاکان
اگر بر در بود بر در نباشد
سگ اصحاب را خوی سگی نیست
گر این سر سگ نمود آن سر نباشد
که موسی را درخت آن شب چو اختر
نمود آذر ولیک آذر نباشد
< غزل شمارهٔ ۶۷۷
غزل شمارهٔ ۶۷۵ >