ای روی مه تو شاد خندان
آن روی همیشه باد خندان
آن ماه ز هیچ کس نزادهست
ور زانک بزاد زاد خندان
ای یوسف یوسفان نشستی
در مسند عدل و داد خندان
آن در که همیشه بسته بودی
وا شد ز تو با گشاد خندان
ای آب حیات چون رسیدی
شد آتش و خاک و باد خندان
< غزل شمارهٔ ۱۹۲۴
غزل شمارهٔ ۱۹۲۲ >