امروز تو خوشتری و یا من
بی من تو چگونهای و با من
نی نی من و تو مگو رها کن
فرقی خود نیست از تو تا من
بی تو بودی تو بر سر چرخ
بی من بودم به سالها من
در پوست من و تو همچو انگور
در شیره کجا تو و کجا من
از بخل بجست و در سخا ماند
آن حاتم طی و گفتها من
من بخل و سخا نثار کردم
ای بیش ز حاتم از سخا من
ای جان لطیف خوش لقا تو
ای آینه دار آن لقا من