ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
صابری و صادقی را مرد باید مرد کو
چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن
نعرههای آتشین و چهرههای زرد کو
کیمیا و زر نمیجویم مس قابل کجاست
گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو
< غزل شمارهٔ ۲۲۰۷
غزل شمارهٔ ۲۲۰۵ >