ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده
اجزای مرا چشمت اصحاب نظر کرده
باد تو درختم را در رقص درآورده
یاد تو دهانم را پرشهد و شکر کرده
دانی که درخت من در رقص چرا آید
ای شاخ و درختم را پربرگ و ثمر کرده
از برگ نمینازد وز میوه نمییازد
ای صبر درختم را تو زیر و زبر کرده
< غزل شمارهٔ ۲۳۱۵
غزل شمارهٔ ۲۳۱۳ >